مغالطهی علتپنداشتن تفسیر
جمعه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۴۲ ق.ظ
ندیدهام که در فهرست مغالطات آمده باشد. باشد یا نباشد هم اهمیتی ندارد. مهم آن است که این مورد در زندگی افراد بسیار رواج دارد.
آنچه که بیشتر افراد به عنوان علت برای توجیه کارهای خود مطرح میکنند، در واقع چیزی نیست مگر تفسیری از یک وضعیت. نکته مهم نیز این است که آن تفسیر، حتی اگر هم نادرست نباشد، تنها تفسیر ممکن نیست و میتوان تفسیرهای دیگری نیز از آن وضعیت داشت. میتوان صورت کلی مغالطه را به این صورت نشان داد: از کسی میپرسیم چرا کار "الف" را انجام میدهی؟ پاسخ میدهد به این علت که در گذشته فلان رخداد باعث شد "ب" به سرم بیاید. در حالی که "ب" چیزی نیست، مگر حداکثر یکی از بسیار تفسیرهایی که میتوان از آن رخداد داشت. برای مثال به کسی اعتراض میکنیم چرا دیگران را آزار میدهی؟ میگوید چون در گذشته با من کاری کردند که تحقیر شوم. اما تحقیر فقط تفسیری از آن ماجراست.
این مطلب نه فقط در چیزهای جزیی، بلکه در امور کلی و کلان نیز صادق است. به عنوان نمونه دیوید سداریس یکی از پرآوازهترین طنزنویسان حال حاضر آمریکای شمالی است. کتابهای شیرین او، علاوه بر تیراژ میلیونی، جوایز بسیاری را برای او به ارمغان آورده است. تقریبا همه داستانهای طنز او ریشه در اتفاقات تلخ زندگی او دارد. او با هنرمندی از دل وقایع بد، زشت، اندوهناک و گاه تراژیک زندگی خود تصویری رسم کرده است که تبسمی عمیق بر جان هر خوانندهای مینشاند. در حالی که او میتوانست بهخاطر آن رویدادها داستانهای تلخ و تراژیک بنویسد و ظاهرا این شیوه طبیعیتر و مقبولتر است. اما فقط ظاهرا؛ زیرا هیچ ضرورتی ندارد که اینگونه باشد و میتوان تفسیری کمیک از وقایع تراژیک داشت.
اما فایده این مغالطه چیست؟ کارکرد این مغالطه رفع مسئولیت است. در مقابل، اگر علتی در کار نباشد، هر کاری که انسان میکند، خواست و انتخاب خود اوست و نه اینکه شرایط خاصی، به عنوان علت بیرونی، دستزدن به چنان کاری را ضروری ساخته باشد.
بهطور کلی، رابطه با گذشته و تاریخ همیشه دچار چنین مشکلی بوده است. بیشتر افراد، در بیشتر موارد، بیش از آنکه بر اساس گذشته خود، امروزشان را بسازند، بر اساس وضعیت امروز، گذشته خود را تفسیر میکنند؛ تفسیری که بیشترین سازگاری را با خواست فعلی داشته باشد.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.