عشق و اراده
نویسنده: رولو می
مترجم: دکتر سپیده حبیب
ناشر: دانژه، چاپ دوم ۱۳۹۴
رولو مِی (۱۹۰۹-۱۹۶۹) روانشناس بزرگ و پدر روانشناسی اگزیستانسیال آمریکا در شصت سالگی اثری منتشر کرد که به قدری مورد استقبال قرار گرفت که کتاب پرفروش همان سال شد. این شاهکار کم نظیر که "عشق و اراده" نام داشت، جایزه ملی رالف والدو امرسون را نیز در سال بعد از آن خود کرد. رولو می در باب این کتاب خود در فصل اول میگوید: "من این کتاب را بر اساس تجربه ۲۵ سال کار فشرده خود مینویسم که به عنوان روان درمانگری روانکاو، به درمان کسانی پرداختهام که میکوشند با تعارضهای خود روبهرو شوند و به آنها بپردازند. زیربنای این تعارضها وجوه از کار افتاده عشق و اراده است. به عبارتی هر روان درمانگر همواره در حال پژوهش است یا باید باشد، پژوهش به معنای کندوکاو برای یافتن سرچشمهها". پس این اثر کندوکاوی برای یافتن سرچمشههای عشق و اراده است. اما چه ضرورتی دارد که در پی چنین کاری باشیم؟
از نظر رولو می دلیل این مطلب یک نکته تکان دهنده در مورد وضعیت عشق و اراده در زمانه ماست. آن نکته تکان دهنده این است که گرچه در گذشته عشق و اراده را پاسخ معضلات زندگی قلمداد میکردند، اکنون اما خودشان به مشکل زندگی بدل شدهاند. این دو مورد نه تنها دچار مشکل شدهاند، بلکه خود مسبب مشکلات گوناگونی برای ما هستند. برای نمونه به علت وجود مشکلاتی در عشق و اراده، اساس وجودمان از احساسات و فرآیندهای مرتبطی که عشق و اراده دو نمونه شاخص آنهاست، تهی شده است. انسانها از روی ناچاری در خود فرو میروند و با نوع جدیدی از بحران هویت درگیر میشوند. در مرحله بعدی دچار بیاحساسی میگردند. مرحله بعد از آن هم خشونت است؛ زیرا هیچ کس نمیتواند تجربه کرختکننده عجز و ناتوانی خود را به مدت طولانی تاب آورد.
اساسا باید گفت جهان ما در وضعیتی به سر میبرد که عشق ورزیدن و اراده کردن در آن به طرز عجیبی دشوار شده است. در جهانی که دارای پیشرفتهترین ابزار ارتباطی است، برقراری ارتباط شخصی واقعی بسیار دشوار و نادر میشود. بسته شدن راههای تاثیرگذاری ما بر دیگران و تاثیرگذاری دیگران بر ما اختلال اصلی موجود در عشق و اراده است. به همین علت عشق و اراده روزبهروز مسئلهدارتر میشوند تا جایی که برخی بر این باورند که دستیابی به این دو اساسا ناممکن است.
همچنین از آنجایی که زمانه ما زمانه در حال گذار است- یعنی زمانهای که همه وابستگیهای فکری و عاطفی آشنا از میان رفتهاند و چیز جدیدی هنوز جانشین آنها نشده است- دستیابی به عشق و اراده روزبهروز دشوارتر میشود. ظاهرا بیاحساسی و بیعاطفگی ویژگی روحی غالب روزگار ماست. به همین علت میتوان عمیقا درک کرد که چرا پرداختن به عشق و اراده چنین دشوار شده است. بیاحساسی به دلیل رابطه نزدیکش با عشق و اراده بسیار اهمیت دارد. نکته مهم آن است که نقطه مقابل عشق نفرت نیست، بلکه بیاحساسی است. نقطه مقابل اراده هم دودلی نیست، بلکه خود را با وقایع خاصی درگیر نکردن، بیاعتنا بودن و بیارتباط ماندن ما با آنهاست. در این حالت مسئله اراده اصلا نمیتواند مطرح شود. به همین دلیل زمانه ما، روزگار اموری است که در تقابل کامل با عشق و اراده هستند. خلاصه آنکه شرایط به گونهای است که کاملا در جهت دورشدن از عشق و اراده گام برمیداریم.
همه این موارد روشنگر این مطلب است که چرا ضرورت دارد شالوده تازهای برای عشق و اراده که تلفات اصلی بیاحساسی بودهاند، بجوییم. کل این اثر در واقع سفری اکتشافی برای یافتن چنین شالودهای است. رولو می در این مسیر پر فراز و نشیب نه تنها از یافتههای دانش روانشناسی استفاده میکند، بلکه در بهرهبرداری از آثار دانشمندان، هنرمندان، نویسندگان و فیلسوفان نیز هیچ تردیدی به خود راه نمیدهد. لذا این کتاب یک ماجراجویی بسیار جالب و جذاب در مورد عشق و اراده است؛ سفری در پی دستیافتن به سرچشمههای این دو موضوع مهم و حیاتی. رولو می در این مسیر به همه جا و همه چیز و همه کس سر میزند. از روانشناسی گرفته تا ادبیات، رمان، شعر، روانشناسی، فلسفه، اسطوره شناسی، دین و...
فصل اول که به منزله مقدمه و پیشگفتار کتاب است به طرح مسئله اختصاص دارد. در این فصل مشکلاتی که در زمانه ما ناشی از عشق و اراده هستند، توضیح داده میشوند. پس از این فصل، سه بخش اصلی خواهیم داشت. عناوین این سه بخش به ترتیب عبارتاند از: عشق، اراده، عشق و اراده. در بخش اول که از پنج فصل تشکیل شده است، چهار نوع عشق مورد بررسی قرار میگیرد: سکس، اروس، فیلیا و آگاپه. تحلیلهای ژرف و دقیق نویسنده در باب انواع عشق و ویژگیهای آنها واقعا جالب و جذاب و لذتبخش است و هر خوانندهای را به تحسین وامیدارد. بخش دوم که متشکل از چهار فصل است، مباحث مربوط به اراده و امور مرتبط با آن را ژرفکاوی می کند؛ اموری همچون آرزو، قصدمندی، آزادی و... موضوع اصلی بخش آخر با سه فصلی که به خود اختصاص داده، روابط میان عشق و اراده است. رولو می در این بخش تلاش میکند پاسخ و راه حلی برای معضل عشق و اراده پیدا کند و افقهای جدیدی را در این زمینه پیش چشم خواننده بگستراند. او بر این باور است که عشق و اراده باید با هم به نوعی اتحاد و یگانگی و هماهنگی برسند، تا وجود انسان از بحران خارج گردد و هستی او بهسامان شود.
البته درست است که موضوع محوری این کتاب عشق و اراده است، اما بسیاری از دیگر موضوعات نیز به دلیل ارتباط با موضوع اصلی مورد بررسی جدی قرار میگیرند. به همین دلیل در مسیر پژوهش در باب عشق و اراده این موضوعات مهم و حیاتی نیز مورد تامل واقع میشوند: آرزو، احساس گناه، مرگ، ناخودآگاه، یکپارچگی، محبت، ناامیدی، واپسرانی، خانواده، هویت، وسواس، تخیل، تنش، خودآگاهی، سکس، کودکی، قصدمندی، سرنوشت، روانکاوی، رواندرمانی، خشونت، بیاحساسی، اضطراب، انکار، اسطوره و.... علاوه بر همه این موارد بدلیل جامعیت و کلیت مباحث مطرح شده، این اثر میتواند برای فهم و درک و تحلیل مسائل اجتماعی نیز بهکار رود. نویسنده نیز هر جا لازم باشد به ابعاد اجتماعی میپردازد و از نظریهپردازی در این حوزه دریغ نمیکند.
در مورد این کتاب مهم نکته دیگری نیز وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. درست است که این کتاب یکی از آثار مهم و اصلی رشته روانشناسی بهشمار میآید که توسط یکی از بزرگترین روانشناسان قرن بیستم نگاشته شده است، اما مختص به دانشجویان و استادان این رشته نیست و برای همگان بسیار مفید و آموزنده است. سایر علاقمندان نیز میتوانند بهراحتی آن را مطالعه کنند، بویژه که این اثر متنی روان و ترجمهای خوشخوان دارد. همچنین نباید این نکته را ناگفته گذاشت که این اثر بهطور ویژه و خاصی برای اهل فلسفه نیز بسیار سودمند است؛ زیرا علاوه بر اینکه رولو می رویکردی فلسفی دارد و گاهی خود را فیلسوف-روانکاو معرفی میکرده، در این اثر از اندیشهها و نظریات بسیاری از فیلسوفان نیز فراوان استفاده میکند؛ فیلسوفانی همچون: سقراط، ارسطو، افلاطون، پل تیلیش، ویلیام جیمز، دکارت، پل ریکور، شوپنهاور، لوکرتیوس، نیچه، هایدگر، مرلوپونتی، هوسرل، وایتهد، هگل و....
مطلب آخر اینکه این اثر کلاسیک امروزه نیز برای ما بسیار مفید و راهگشاست؛ زیرا هنوز دچار همان مشکلی هستیم که رولو می آن را مطرح کرده بود. همه ما میخواهیم عشق را تجربه کنیم و خواهان این هستیم که ارادهای قوی داشته باشیم، اما کمتر کسی در رسیدن به چنین مقصودی کامیاب بوده است. نه تنها در دست یافتن به عشق و اراده موفق نیستیم، بلکه خود این دو موضوع بر مشکلات ما میافزایند و باری دیگر بر دوش ما اضافه میکنند. اگر هم در معدود مواردی ناکام نباشیم، فقط به یکی از آنها دست پیدا میکنیم. وقتی اراده قوی و نیرومندی پیدا میکنیم، نفوذناپذیر میشویم و نمیتوانیم عشق بورزیم. در مقابل، هنگامی که عاشق میشویم، کاملا بهصورت سست و منفعل درمیآییم و اراده خود را از دست میدهیم. راه حل در وحدت و اتحاد عشق و اراده است و برای رسیدن به این مطلوب باید سرچشمههای این دو را پیدا کنیم. البته این کار به هیچ وجه ساده و آسان نیست. آری! عشق و اراده هم خوباند و هم ضروری، اما به همان میزان که ضروریاند، سخت و دشوار نیز هستند. این اثر میتواند از این سختی و دشواری بکاهد، حصول آنها را تسهیل و ما را در جهت درستی راهنمایی کند و روشن است که این امر کم چیزی نیست.