تأملات در فلسفه غیراولی

مشخصات بلاگ
تأملات در فلسفه غیراولی

یک کاربر خشمگین

چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۴۰۰، ۱۰:۴۳ ب.ظ

 

من یه دونه کوچولو کانال دارم توی تلگرام. دربارۀ کتاب. نه از اینا که میگن برید کتاب بخونید. نه؛ اون‌قدر توهم نزدم که به کسی بگم برو فصل آخرِ آخرِ کتاب «لِویاتان» توماس هابز رو بخون و عشق کن. با اینکه آدم از اون فصل کلی چیزمیز یاد می‌گیره و غش‌‌غش می‌خنده. به قیافه‌ش نمیاد، ولی هابز هم شیطونی بوده ناقلا.

قصدم فقط اینه که به مردم نشون بدم یه چیزی به اسم کتاب هست. «آهای ملت غیور در صحنه و صندوق، به یاد آر کتاب را.» راستش این ملت در همین حد هم کتاب رو تحمل نمی‌کنن. هر مطلبی که می‌ذارم، دو سه نفر لفت میدن. حساب کردم اگه چیزی نگم، مردم بهتر گوش میدن. ولی خب، آدم که نمی‌تونه جلوی دهنشو بگیره، وِر نزنه. نه اینکه خیال کنید من نگران خودم هستم. اصلاً. من می‌ترسم جهان منهدم بشه. می‌ترسم همین‌جوری بخوام فعالیت کنم آخرش تعداد اعضای گروه بشه منفی هجده نفر. اون‌وقت می‌دونید چی میشه؟ کل جهان نابود میشه، چون کافیه یکی از قوانین ریاضی نقض بشه تا همه چیز در آن واحد معدوم بشه. دانشمندا این‌طور میگن. ولی نه نگران نباشید. ما در اون حد نیستیم که با علم و دانشمند نابود بشیم. ما با جهل‌مون دخل خودمون رو میاریم. ما قبل از اینا نابود می‌شیم. چطور؟ با یک اینترنت احمقانه.

اینترنت چیست؟ اینترنت اقیانوسی است از امواج نامرئی که وقتی به کشور ما می‌رسد تبدیل می‌شود به آب‌باریکه‌ای نامرئی. جوبی از مولکول‌های سایبرنتیک. خودم لوله‌های رنگی باریکش رو دیدم که وصل میشه به پشت وای‌فای خونمون. وای‌فای ما البته مزدور حکومته و اجامر دولت. پولش رو ما میدیم ولی به نفع اونا کار میکنه. کارش قطع کردن همون آب‌باریکه هستش. یعنی همون یه ذره اینترنت که از فیلترینگ قسر درمیره، به وای‌فای که میرسه شروع میکنه به قطع و وصل. چراغ وای‌فای در بهترین حالت مثل چراغ راهنمای کمپرسی مرتب خاموش و روشن میشه. بیشتر وقتا هم کلاً ظلماته. یعنی ما داریم برای فیلتر کردن نِتِ خودمون پول میدیم. باور می‌کنید؟

واسه همین وقتی می‌خوام یه چیکه مطلب توی کانال بذارم جونم به لبم میرسه. یه دونه عکس کتاب می‌خوام بچپونم داخلش، هی قطع میشه، هی قطع میشه. دو ساعت طول میکشه. خسته میشم. دمارم درمیاد. انگار که دارم با قاشق یه‌بارمصرف باغچه رو بیل میزنم. نه از اون قاشق خوبای حسابی. نه، از اونا نه. از این قاشق جدیدا الکیا که وقتی دارید باهاش شله‌زرد می‌ندازید بالا دسته‌ش قشنگ از انتها چیک  می‌شکنه.

حالا اینا به کنار. اصلاً نخواستیم. کی کتاب خواست. بهتر. دو سه سابسکرایبر به نفع من. اعصاب من از یه چیز دیگه آش‌ولاشه. بدبختی من اساسی‌تر از این حرفاس. مشکل من اینه که وقتی دارم انگری بردز آنلاین بازی می‌کنم، الکی‌الکی نابود میشم.

فکرشو بکن توی مراحل آخر ورژن ریو باشی، وسط جنگلا، لای درخت‌مرختا و بوته‌ها، اون‌وقت تو حساب کردی روی تخم ماتیلدا و همون لحظه و نقطه‌ای که باید تخمشو بندازی و خودشو بکوبی به ساختمون چوبی، یه‌هو می‌بینی اِک نت قطع شده و همۀ بازیت، همه چیزت، همۀ زندگیت به فنا رفته و خوک‌ها دارن بهت می‌خندن.

اون لحظه‌س که دلم می‌خواد یقۀ همۀ اعضای وزرات‌خونۀ انقطاعات رو دونه‌دونه بگیرم و تو صورت‌شون فریاد بزنم شما می‌دونید بعد از ده دوازده سال سابقه و تجربه، خوک‌ها و میمون‌ها بهتون بخندن یعنی چی؟ بمب حالا به کنار. اون کافیه درست نشونه‌گیری کنی. خودش به‌ موقه‌ش منفجر میشه. ولی شما کلهم اجمعین قدر همون یه دونه تخم ماتیلدا رو می‌دونید؟ نه؛ معلومه که نمی‌دونید؛ مطمئنم که نمی‌دونید؛ قسم می‌خورم که نمی‌دونید؛ به جون خودم نمی‌دونید. چون شما ارزش هیچی رو نمی‌دونید.

  • علی غزالی‌فر

انگری بردز

اینترنت

فضای مجازی

نظرات  (۱)

تخم ماتیلدا همون تخم خاویاره؟! آخه تخم خاویار هم نمی‌دونم چی‌چیه ولی می‌گن گرونه!

پاسخ:
نه
تخم ماتیلدا نوعی تخم مرغه که قدرت انفجاری داره و در بسیاری از مراحل انگری بردز حکم برگ برنده رو داره

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">