تأملات در فلسفه غیراولی

مشخصات بلاگ
تأملات در فلسفه غیراولی

۱ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

 

1- من که دیگر نمی‌توانم چهره اشخاص را بدون ماسک تشخیص دهم. افراد باید ماسک به صورت بزنند تا آنها را بشناسم. برای من بدون ماسک همه شبیه هم هستند و یک‌سان غریبه جلوه می‌کنند. ولی خب آدم تصویر پروفایل دوست ده‌ساله خود را بدون ماسک هم به جا می‌آورد؛ کسی همچون «س. ش».

2- سال پیش با تقلب از روی دست کتابی فلسفی، مطلبی نوشتم و در پیج زاغارت اینستاگرام خویش گذاشتم. دو سه رفیق ناقابلی که دارم از باب رودربایستی لایک کردند. فردای آن روز هم دیدم خانم غریبه‌ای آن را لایک نمود. لابد موقع پایین کشیدن تصاویر، نتش یک لحظه سکته کرده و انگشت شصتش دوبار روی تصویر خورده و... قلب. من هم از باب فضولی رفتم پیج او را ببینم. سه هزار فالور داشت و تعداد پست‌هایی که گذاشته بود عدد صفر بود. حقیقتاً سوالی برایم پیش آمد: آن سه هزار نفر دقیقاً چه چیزی را دنبال می‌کردند؟ تصویر پروفایل یا سوراخ عدد صفر را آیا؟ یا چیز دیگر را آیا؟ چیزی به ذهنم نرسید، ولی پیش خودم گفتم لابد سرّی در کار است. من هم از شما چه پنهان فالو کردم و مثل نذری‌خواهان خودم را در آن صف سه هزار نفری چپاندم. کی به کیه؟!

3- چند ماه پیش دیدم آن بانو به عنوان اولین پستش همان مطلب کذایی مرا قاپیده و به اسم خودش جا زده است. همه کاربران اینستاگرام واقع در منطقه خاورمیانه آن را لایک کرده بودند و تعداد کامنت‌ها شده بود طوماری آن سرش ناپیدا. یکی از لایک‌کنندگان، با علم به این‌که نویسنده اصلی کیست، رفیق ده‌ساله خودم همان س. ش سابق‌الذکر بود و همو بود که یکی از اولین کامنت‌ها را در تعریف و تمجید و تحسین نگاشته بود: «دست مریزاد به این قلم استوار و مانا! حالا می‌بینم که ارزش داشت چند ماه صبر کنم تا این مطلب فاخر را بخوانم. آری؛ دانایی پاداش صبوران است». ای ملعون!

علیامخدره هم با نهایت فروتنی فقط تشکر می‌کرد: «تشکر از عزیزان»، «ممنونم دوستان»، «مرسی که می‌خونید» و... . من؟! ما هیچ، ما هویج.

4- بنده از همین تریبون به جنابعالی اعلام می‌کنم: «حاجی، دنبال چی هستی؟ به خودم بگو شاید بتونم واست کاری کنم! در ضمن، یک‌بار دیگه از این لاشی‌بازیا دربیاری، رسوات می‌کنم. عکستو میزنم همین‌جا و زندگی‌نامه‌تو زیرنویس می‌کنم. خاطره او بعدازظهر پاییزی رو هم تعریف می‌کنم که گفتی بریم قهوه‌خونه حاج اِبرام املت هندی بزنیم. البته برای این‌که خیلی آبروریزی نشه، چهره تو رو بدون ماسک میذارم که خوب شناخته نشی».

  • علی غزالی‌فر