تأملات در فلسفه غیراولی

مشخصات بلاگ
تأملات در فلسفه غیراولی

مفهوم ( دیگری ) در فلسفه

يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۱ ب.ظ

یکی از دوستان در خصوص مفهوم "دیگری" در فلسفه های اگزیستانس و نیز امکان مطالعه تطبیقی این موضوع در فلسفه صداریی از بنده سوال کرد. در پاسخ او این مطلب را نوشتم:

 

( دیگری ) مفهوم کلیدی، اصلی و اساسی در اندیشه ایمانوئل لویناس است. تمام بحث های او حول همین محور می چرخد. البته او در اصل پدیدارشناس بود و نه اگزیستانسالیست. او پدیدارشناسی هوسرل را پیگیری می کرد و بعدها این جریان را وارد فرانسه کرد و پدر پدیدارشناسی فرانسه واقع شد. از طریق هوسرل با هایدگر آشنا شد و حتی به آلمان رفت و در درسهای او شرکت کرد. تحت تاثیر هایدگر مفهوم ( دیگری ) را یافت و پرورش داد؛ زیرا هایدگر دازاین را وجود-با-دیگران می داند. به همین دلیل این مفهوم در اندیشه هایدگر نیز جایگاه مهمی دارد. بعدها سارتر نیز که تحت تاثیر هوسرل و هایدگر واقع شد، باز هم به طور جدی به این مفهوم پرداخت.

مارتین بوبر نیز مفهوم ( تو ) را مفصل واکاوی کرده است. به دلیل قرابتی که این مفهوم به مفهوم ( دیگری ) دارد، در این زمینه شایان توجه جدی است. او نگاه بسیار مثبتی به مفهوم ( تو ) دارد. لویناس نیز همینطور بود. از نظر او ( دیگری ) به هیچ وجه ابژه آگاهی قرار نمی گیرد و فقط می توان مواجه اخلاقی با ( دیگری ) داشت. این کاملا در مقابل نگاه منفی کسی همچون سارتر است که اساسا هر گونه ارتباط با دیگری را محکوم به شکست می داند. از نظر او حتی بهترین و عالی ترین ارتباط انسانی، یعنی عشق ، نیز ناکام و ناموفق است. هایدگر البته اینگونه نیست و تمایزی را میان انواع ارتباط با دیگری مطرح می کند. او بر این باور است که این ارتباط می تواند اصیل یا غیراصیل باشد.

 

کاملا واضح است که در فلسفه ملاصدرا چنین مبحث و مفهومی به طور بالفعل وجود ندارد. استنباط و استخراج چنین بحثی از آثار او به غایت دشوار است؛ زیرا ملاصدرا انسان را عین الربط به مبادی عالیه و علل فاعلی خود می داند و لذا یافتن ارتباطی ژرف و عمیق میان انسان ها دشوار خواهد بود. شاید این ویژگی اندیشه های دینی باشد. کرکگور پدر اگزیستانسیالیزم و آن مسیحی مومن سودائی و پرشور می گوید: { هر کس باید از سر و کار داشتن با دیگران مضایقه کند و اساسا فقط با خدا و با خودش سخن بگوید. } رابرت سولومون در کتاب اگزیستانسیالیزم خود در آغاز فصلی که به این موضوع اختصاص داده به این مطلب اشاره می کند که طرح این مفهوم در دوره معاصر معلول غفلت از خداست و ( دیگری ) آنگاه برجسته شد که خدا به حاشیه رفت.

باید دقت کرد که ارتباط با ( دیگری ) در اندیشه فیلسوفان نام برده کاملا مبنایی و ضروری است. مثلا از نظر هایدگر دیگران در مقام ذات دازاین اخذ می شوند و نه اینکه ارتباط با آنها متاخر از دازاین و عارض بر آن باشد. روشن است که چنین ارتباطی در فلسفه ملاصدرا به دشواری قابل کشف است.

 

 در پایان نباید از اهمیت و تاثیر عظیم هگل ( رب النوع فلسفه های قاره ای ) در طرح این بحث غافل باشیم. او بود که ضرورت و اهمیت توجه به دیگری را برای حصول خودآگاهی انسان کشف کرد و گفت: { دیگری آینه خودآگاهی است.}

  • علی غزالی‌فر

نظرات  (۱)

* صدرایی (بند یکم)

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">