تأملات در فلسفه غیراولی

مشخصات بلاگ
تأملات در فلسفه غیراولی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دوستی» ثبت شده است


سیاست به‌قدری بسط یافته که همه افراد جامعه را درگیر خودش کرده است. بسیاری نیز می‌خواهند در این درگیری فعال و خلاق باشند. آنها نمی‌خواهند از نظر فکری فریب بخورند و از جهت عملی منفعل شوند. لذا تلاش می‌کنند که حضوری قوی و جدی در عرصه فعالیت‌های سیاسی داشته باشند. در این‌جا نکته مهمی وجود دارد.

ما که در دوران مدرنیته متأخر به‌سر می‌بریم نباید گمان کنیم که فعالیت سیاسی فقط نزاع برای رسیدن به جایگاهی در شبکه قدرت حاکمیت است. فتح قله حکومت تنها راه کنش سیاسی نیست؛ زیرا قدرت از تمرکز و انحصار خارج شده و خرده‌قدرت‌های متعددی وجود دارد. بر این اساس، امروزه انجام بسیاری از کارهای خرد و کوچک نوعی کنش سیاسی فعال است، حتی در عرصه خصوصی و زندگی شخصی. در یک کلمه: سبک زندگی فردی.

هر سیاستی قطعا برای شهروندانش نوعی شیوه خاص از زندگی را تحمیل یا تجویز می‌کند. رابطه میان سیاست و سبک زندگی هم یک‌طرفه نیست، بلکه دوطرفه و دیالکتیکی است؛ یعنی همان‌طور که سیاست نوعی سبک زندگی را تحمیل یا تجویز می‌کند، سبک زندگی نیز سیاست خاصی را اقتضا می‌کند. یک سبک زندگی برای بقا و استمرار خود نیاز به یک سیاست خاص دارد. بنابراین تغییر سبک زندگی شهروندان، در طولانی‌مدت، اثری پایدار و ماندگار بر سیاست خواهد داشت و آن را دگرگون خواهد کرد.

هر کسی در امور زندگی دست از تقلید و تکرار بردارد و تلاش کند در مسائل گوناگون زندگی‌اش سبک زندگی خاص خود را خلق کند، در واقع دست به یکی از جدی‌ترین کنش‌های سیاسی زده است. خلاقیت در حوزه خصوصی و نوآوری در انجام کارهای شخصی نوعی فعالیت سیاسی بنیادی است که نتایج اجتماعی قهری و طبیعی در پی خواهد داشت.

در این میان، کارهای کوچک بسیاری وجود دارد که مصداق چنین چیزی است: برنامه‌ریزی معقول، استفاده خردمندانه و گزینشی از فضای مجازی، شناسایی کتاب‌های خوب و بد، مطالعه‌ی خوبِ یک کتابِ خوب، یادگیری تکنیک‌های مطالعه، آموختن مهارت‌های گفتگو، آشنایی با زبان خارجی، فراگرفتن تفکر انتقادی، ترجیح تاریخ بر اخبار روزمره، داشتن ذوق هنری و رفتن به سراغ شاهکارهای هنری و، در کنار همه این‌ها و دیگر چیزها، داشتن یک دوست خوب و خردمند. بودن با چنین دوستی نه‌تنها باعث تسهیل این امور می‌شود، بلکه نتیجه و فایده آن‌ها را نیز چندبرابر می‌کند.

  • علی غزالی‌فر


یکی از همسایه‌های ما آدم تنهایی است که با دو سگ زندگی می‌کند. یکی از آن‌ها به اندازه توپ هندبال است و دومی شبیه به خربزه مشهدی. دیروز هم یکی دیگر از همسایه‌ها به جرگه سگ‌داران پیوست. البته وجود مبارکش را زیارت نکرده‌ایم، اما صدای نکره‌اش می‌آید. روزبه‌روز بر تعداد این حضرات اضافه می‌شود و تا چند وقت دیگر باید کل ساختمان را به آن‌ها تحویل دهیم؛ زیرا، برعکس ما، با خیال راحت تولید مثل می‌کنند. اما چرا انسان‌ها از انسان‌ها روی تافته‌اند و به حیوانات روی آورده‌اند؟

انسان‌های امروزی نه تنهایی خود را تاب می‌آورند و نه با کسی رابطه درستی برقرار می‌کنند. تنهایی خود را تاب نمی‌آورند؛ زیرا برای تنهایی چیزی ندارند. سرکردن با تنهایی، درونی پر و غنی از امور روحی نیاز دارد که کمتر کسی دغدغه آن را دارد. امکان ارتباط خوب با دیگران نیز وجود ندارد؛ زیرا بیشتر روابط امروزی بدون دیگرخواهی و مبتنی بر خودخواهی شده است. هدف، کشیدن شیره هستی و زندگی طرف مقابل است. غایت، حداکثر بهره‌برداری برای تأمین خواسته و رسیدن به آرزوهاست. دیگری وظیفه دارد آرزوها یا دست‌کم خواسته‌های مرا برآورده سازد و گرنه به چه درد من می‌خورد. آغاز هر رابطه‌ای با این پرسش آغاز می‌شود: "به چه درد من می‌خورد"؟ اما این پرسش آغاز رابطه نیست، بلکه پایان آن است. کسی که چنین نگاهی به طرف مقابل داشته باشد، امکان هر گونه رابطه خوب انسانی را منتفی کرده است. وقتی دو طرف رابطه نسبت به هم نگاه ابزاری داشته باشند، محال است رابطه‌ای شکل بگیرد یا دوام پیدا کند.

امروزه فرد به خودی خود ارزشی ندارد. و لذا صرف با او بودن مطلوبیتی ندارد. نگاه به انسان‌ها کاملا ابزاری است. حال وقتی اشخاص تبدیل به اشیاء شوند، اشیاء نیز جای اشخاص را می‌گیرند. همچنین، افراد به دنبال یک دیگری واقعی و مطلوب هستند، اما پیدا نمی‌کنند تا بتوانند با او رابطه ایدئالی داشته باشند. در چنین حالتی یک شیء جایگزین چنین مقصودی می‌شود و به مقام یک شخص ارتقا پیدا می‌کند و تبدیل به دیگری می‌شود. دوست انسان می‌شود سگ یا گیتار یا سیگار. اما مشکل این است که اگر کسی با اشیاء زندگی کند، نمی‌تواند یک شخص باشد. کسی که انسان‌ها را به زندگی خود راه ندهد، انسانیت خود را نیز از دست می‌دهد؛ زیرا انسانیت یعنی با‌انسان‌ها بودن؛ باانسان‌ها زیستن.

  • علی غزالی‌فر


ژاک دریدا (1930-2004) فیلسوف سیاسی نبود. البته نحوه فلسفه‌ورزی او و مضامین اندیشه‌هایش استلزامات سیاسی داشت، اما او کمتر به‌طور مستقیم به این حوزه پرداخته است. از معدود آثار او در این زمینه کتابی است با عنوان "سیاستِ دوستی". او در این اثر خود مفهوم دوستی را از دوران یونان باستان تا قرن بیستم مورد بررسی قرار می‌دهد و به شیوه خاص خودش آن را ساختارشکنی می‌کند و به‌ویژه در باب ارتباط آن با سیاست می‌اندیشد.

از نظر دریدا دوستی موضوعی نیست که فقط مربوط به حوزه اخلاق و روانشناسی باشد. به عبارت دیگر دوستی چیزی نیست که فقط در حوزه فردی و خصوصی قرار داشته باشد، بلکه وجهی اجتماعی و بعدی سیاسی نیز دارد. این جنبه از دوستی را باید بسیار مهم و حیاتی تلقی کرد؛ زیرا تنها راه نجات حیات جمعی بشریت است. سیاست که بنا بود راه‌حل مشکلات حیات جمعی انسان‌ها باشد، خود تبدیل به بزرگترین مشکل آنها شده است. دموکراسی نیز از این جهت مستثنا نیست و دچار مشکل جدی، بلکه بحران، است. دریدا بر این باور است که برای دموکراسی در سیاست، چه سیاست داخلی و چه روابط بین‌المللی، تنها امید پیشِ رو آن است که روابط سیاسی از نوع دوستی باشد. اگرچه امروزه روابط سیاسی در همه ابعاد آن کاملا در تقابل با این نگاه است، اما هیچ ضرورتی ندارد که مفاهیم محوری سیاست اموری همچون قدرت، سلطه، نزاع، جنگ، پیروزی و... باشد؛ مفاهیمی که همه بر گرد مفهوم کلی‌تر دشمنی می‌چرخند. این مطلب را می‌توان به خوبی در زبان سیاست مشاهده کرد که ادبیات آن سرشار از واژگانی است که نشان‌دهنده رابطه دشمنی میان دو طرف است. اما ضرورتی ندارد که سیاست بر اساس دشمنی بنا شود، بلکه این امکان وجود دارد که سیاست بر مبنای دوستی شکل بگیرد. اما چرا دوستی؟

این فیلسوف فرانسوی این‌گونه پاسخ می‌دهد که دموکراسی واقعی آن‌گاه محقق می‌شود که ریشه در خصلت‌های راسخ انسان‌ها داشته باشد، به‌ویژه آن خصلت‌هایی که روابط عمیق و پایدار انسانی را شکل می دهند و از آن میان دوستی در کانون چنین خصلت‌هایی قرار دارد. لذا هر چه از دوستی فاصله بگیریم، دموکراسی بیشتر در معرض خطر است. در باب هر گونه کنش سیاسی داخلی یا بین‌المللی باید پیش از هر چیز مشخص کنیم که آن کنش بر مبنای دوستی انجام می‌شود یا خیر. اگر بر مبنای دوستی نباشد، فرجام خوشی نخواهد داشت، اگرچه با عناوینی همچون پیروزی همراه باشد. در کل، هر رخداد سیاسی غیردوستانه برای همگان و جامعه سیاسی بدفرجام خواهد بود.

خلاصه آن‌که راه رسیدن به دموکراسی حقیقی بسیار دشوار است؛ زیرا این راه از گردنه باریک دوستی می‌گذرد.

  • علی غزالی‌فر