سیاست؛ دشمنی یا دوستی؟
ژاک دریدا (1930-2004) فیلسوف سیاسی نبود. البته نحوه فلسفهورزی او و مضامین اندیشههایش استلزامات سیاسی داشت، اما او کمتر بهطور مستقیم به این حوزه پرداخته است. از معدود آثار او در این زمینه کتابی است با عنوان "سیاستِ دوستی". او در این اثر خود مفهوم دوستی را از دوران یونان باستان تا قرن بیستم مورد بررسی قرار میدهد و به شیوه خاص خودش آن را ساختارشکنی میکند و بهویژه در باب ارتباط آن با سیاست میاندیشد.
از نظر دریدا دوستی موضوعی نیست که فقط مربوط به حوزه اخلاق و روانشناسی باشد. به عبارت دیگر دوستی چیزی نیست که فقط در حوزه فردی و خصوصی قرار داشته باشد، بلکه وجهی اجتماعی و بعدی سیاسی نیز دارد. این جنبه از دوستی را باید بسیار مهم و حیاتی تلقی کرد؛ زیرا تنها راه نجات حیات جمعی بشریت است. سیاست که بنا بود راهحل مشکلات حیات جمعی انسانها باشد، خود تبدیل به بزرگترین مشکل آنها شده است. دموکراسی نیز از این جهت مستثنا نیست و دچار مشکل جدی، بلکه بحران، است. دریدا بر این باور است که برای دموکراسی در سیاست، چه سیاست داخلی و چه روابط بینالمللی، تنها امید پیشِ رو آن است که روابط سیاسی از نوع دوستی باشد. اگرچه امروزه روابط سیاسی در همه ابعاد آن کاملا در تقابل با این نگاه است، اما هیچ ضرورتی ندارد که مفاهیم محوری سیاست اموری همچون قدرت، سلطه، نزاع، جنگ، پیروزی و... باشد؛ مفاهیمی که همه بر گرد مفهوم کلیتر دشمنی میچرخند. این مطلب را میتوان به خوبی در زبان سیاست مشاهده کرد که ادبیات آن سرشار از واژگانی است که نشاندهنده رابطه دشمنی میان دو طرف است. اما ضرورتی ندارد که سیاست بر اساس دشمنی بنا شود، بلکه این امکان وجود دارد که سیاست بر مبنای دوستی شکل بگیرد. اما چرا دوستی؟
این فیلسوف فرانسوی اینگونه پاسخ میدهد که دموکراسی واقعی آنگاه محقق میشود که ریشه در خصلتهای راسخ انسانها داشته باشد، بهویژه آن خصلتهایی که روابط عمیق و پایدار انسانی را شکل می دهند و از آن میان دوستی در کانون چنین خصلتهایی قرار دارد. لذا هر چه از دوستی فاصله بگیریم، دموکراسی بیشتر در معرض خطر است. در باب هر گونه کنش سیاسی داخلی یا بینالمللی باید پیش از هر چیز مشخص کنیم که آن کنش بر مبنای دوستی انجام میشود یا خیر. اگر بر مبنای دوستی نباشد، فرجام خوشی نخواهد داشت، اگرچه با عناوینی همچون پیروزی همراه باشد. در کل، هر رخداد سیاسی غیردوستانه برای همگان و جامعه سیاسی بدفرجام خواهد بود.
خلاصه آنکه راه رسیدن به دموکراسی حقیقی بسیار دشوار است؛ زیرا این راه از گردنه باریک دوستی میگذرد.