تأملات در فلسفه غیراولی

مشخصات بلاگ
تأملات در فلسفه غیراولی

عشق‌ورزی در فضای مجازی

جمعه, ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۰۲ ب.ظ


این روزها در تلگرام کانال های زیادی برای امور مربوط به عشق و عاشقی درست شده است. تصاویر، جملات، فیلمها و ترانه های رمانتیک می گذارند. عاشقان واقعی و مدعی هم فوری-فوتی و از همان جا آنها را مستقیم برای معشوقان خود می فرستند. اگر کسی واقعا در حال تجربه عشق است ( در هر حدی که باشد، چه ضعیف و چه شدید ) با این کار اشتباه بزرگی می کند. چرا؟

زیرا اولا هدف و غایت عشق لذت نیست، بلکه خودشکوفایی انسان است؛ خودشکوفایی هستی و آگاهی او. منظور این است که هستی انسان و استعدادهای او به فعلیت برسد و به صورتهای آگاهی بهتر و برتری دست پیدا کند. ثانیا عشق واقعی یک تجربه وجودی است که انسان از سر می گذراند و در پرتو آن متحول می شود. عشق بخشی از وجود ماست که باید آن را به ژرفی زیست. در فرض تحقق عشق، فرآیند عاشقی بخشی از هستی و زندگی خود ماست که باید خودمان شکل و صورت آن را خلق کنیم و با خلق آن دگرگون شویم و رشد کنیم.
این تجربه را باید به عرصه آگاهی کشاند و آن را فهمید. این تجربه‌ی بسیار غنی منبعی سرشار برای بیرون کشیدن والاترین و زیباترین صورت های آگاهی است. این وضعیت وجودی خود می باید الهام بخش شخص برای گفتن و سرودن و عکس گرفتن و آوازخواندن و خواندن و نوشتن باشد.
حال از آنجایی که ما باید در عشق متحول شویم و خود را بسازیم، لازم است برای هرگونه عملکرد عاشقانه از تجربه وجودی خودمان تغذیه کنیم و الهام بگیریم. لازم است آن را به سطح آگاهی و هوشیاری خود بیاوریم و از طریق آن، امور عاشقانه ابداع کنیم. پدیدارهای عاشقانه باید به نحو طبیعی و از درون ناشی شده باشند و نه به نحو تصنعی و از بیرون. اساسا عشق خودبسنده بوده و تن به هیچ گونه مرجعیت بیرونی نمی دهد. به دلیل همین نفی هر گونه مرجعیت بیرونی است که نقش مهمی را در اصالت شخص ایفا می کند. با توجه به این مطلب، جمله ساده خود فرد که از حس و حال عاشقانه خود او برآمده باشد از تکرارکردن هزاران سخن عاشقانه دیگران مفیدتر و سازنده تر است. عکسی که شخص از باغچه خانه، درخت کوچه یا پارک محله با نگاه و نیت عاشقانه برای محبوب خود می گیرد از صدها تصویر کپی شده بهتر است. بنابراین حرفهای عاشقانه خودت را به عشقت بگو! خودت برای معشوقت عکس بگیر و تصاویر زیبا بساز و بفرست! اگر صدایت بدک نیست، خودت آوازی بخوان و به گوش او برسان! اگر بلدی تاری، سازی، چیزی بنوازی، قطعه ای برای او درست کن! از نوشتن چیزی با قلم و کاغذ هم غافل مشو که هیچ جایگزینی ندارد. اگر کسی چنین نکند، بسیار بعید است که در عشق به خودشکوفایی برسد.


نکته مهم بعدی آن است که عشق چیزی نیست که در پس کنش های عاشقانه بصورت امری مطلق، کامل و تمام‌شده قرار گرفته باشد، به طوری که این کنش ها هیچ تاثیری بر آن نداشته باشند. لذا نباید فراموش کرد که وقتی عشق متولد می شود، در واقع فقط نطفه آن شکل گرفته است و در ادامه باید پرورده شود. چنین کارهای عجولانه ای که امروزه باب شده مانع رشد و پرورش خوب عشق است. در عوض، درگیری شخص با تجربه خود و استخراج محصولات آن باعث رشد و تعالی عشق او و نیز خود او می شود.

من در سالهای نوجوانی دیده ام کسانی را که عاشق شدند و با همان عشق چنان متحول شدند که گویی از شخصیت قبلی خود پوست اندازی کرده اند. این نبود مگر بخاطر نبود چنین چیزهایی که امروزه مانع تجربه عشق ورزی خود شخص می شوند. برای نمونه این خیلی عجیب است که امروزه همگان حرف‌های عاشقانه یکسانی می زنند!!! این در حالیست که حافظ زمانی می گفت: یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب / از هر زبان که میشنوم نامکرر است.
این تفرد و یگانگی در عشق منحصر در کلام و گفتار نیست. همه امور مربوط به آن باید متفرد و یگانه باشند. این امر ریشه در خود حقیقت عشق دارد. حقیقت عشق هر کسی تک و یگانه است. مولوی گفته است: ( مرگ هر کس ای پسر همرنگ اوست ). این مطلب در مورد همه تجربه های وجودی صادق است و در مورد عشق نیز می توان گفت: ( عشق هر کس ای پسر همرنگ اوست ).

  • علی غزالی‌فر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">