تأملات در فلسفه غیراولی

مشخصات بلاگ
تأملات در فلسفه غیراولی

جنایت و مکافات

جمعه, ۱ تیر ۱۳۹۷، ۰۵:۳۶ ب.ظ


مدتی‌ست که هر یادداشتی می‌گذارم، چند نفر کانال را ترک می‌کنند. ظاهرا وقتی این کانال یک‌باره از سروکول گروه‌ها و کانال‌های دیگر بالا می‌رود و سروکله‌اش پیدا می‌شود، عده‌ای یادشان می‌آید که باید این‌جا را ترک کنند. دو ضربه با نوک انگشت... تمام.

بله، آدم باید در اوج خداحافظی کند، حتی در فلسفه و تلگرام، ولی ما هنوز در اسفل‌السافلین به‌سر می‌بریم. باز خوب است که تلگرام فیلتر است و اعضا نمی‌توانند راحت بیایند و لفت بدهند؛ چون حتم دارم نود درصد اعضای کانال از فیلترشکن محرومند. بقیه هم اصلا اینترنت ندارند. من این‌جا دارم با خودم حرف می‌زنم.

البته هنوز جای شکرش باقی‌ست؛ چون قبلا وقتی یادداشت نمی‌گذاشتم، نصف اعضای گروه می‌رفتند. اگر یادداشتی می‌گذاشتم، شش برابر آنها گروه را ترک می‌کردند. صبح چشم باز می‌کردم و «اوه، خدای من!» می‌دیدم تعداد اعضای گروه رسیده به منفی هشتصد نفر. «اَکّه هِی!»

اما به‌زودی ورق برمی‌گردد. همه کسانی که کانال را ترک کردند، بد می‌بینند. تا چند ماه دیگر همه آنها دستگیر خواهند شد. هر روز یکی را از سلولش بیرون می‌کشند و می‌برند روی یک صندلی بی‌دسته و پشتی می‌نشانند در اتاق بازجویی؛ آن اتاق‌های تنگ و تاریک و ظلماتی که اگر چراغ آویزان بالای میز تاب نمی‌خورد، خود شب اول قبر بودند. بازجوی مرموز و خفن که صورتش در تاریکی است، بعد از دو ماه سکوت لب می‌گشاید و با یک کلمه، رزومه‌ای از متهم رو می‌کند که از پیشانی به پایین فلج شود. بعد کف دست‌هایش را روی میز می‌گذارد و به جلو خم می‌شود تا نور چراغ روی صورتش بیفتد و خودش را معرفی کند: «من غزالی‌فر هستم. شناختی؟» و طرف در جا مغزش سکته می‌کند. بله من خودمم! لابد شما هم تعجب کردید و می‌پرسید چطور؟ عرض می‌کنم.

همین فردا، صبح زود عازم سربازی هستم. کجا؟ نیروی انتظامی. بعد از آموزشی، می‌روم در پلیس فتا. هر روز صبح کرکره اینترنت را بالا می‌زنم و راه می‌افتم تا کسانی که کانال را ترک کردند، پیدا کنم. همه را از وای‌فای‌شان بیرون می‌کشم و می‌فرستم به زندان. مدرک دارم. یعنی جور می‌کنم؛ چون هیچ‌کس نیست که در این فضای مجازی، جرمی، جنایتی، مصیبتی، چیزی مرتکب نشده باشد. بعد هم مجبورشان می‌کنم هر روز جمعیت یک استان را در این کانال بچپانند.

شوخی کردم! این کار ابلهانه خیلی حال‌وحوصله می‌خواهد و ثانیا مثل همه کارهای دیگر دنیا خیری ندارد. نترسید! با خیال راحت بروید! من هم دارم می‌روم سربازی بیشتر کتاب بخوانم؛ چون سرم بیشتر خلوت می‌شود. خب، کچل می‌کنم.

درست است که شاید تا چند دهه دیگر یادداشتی منتشر نکنم، اما با این یادداشت چند کتاب خوب معرفی می‌کنم که تا یک قرن سرتان گرم باشد:

افسانه اسطوره (نجف دریابندری)/ فانوس جادو (تیموتی گارتن اش)/ استبداد (تیموتی اسنایدر)/ روانشناسی کمال (دوآن شولتس)/ تاریخ مختصر اندیشه: راهنمای فلسفیِ زیستن (لوک فری)/ مکتب دیکتاتورها (اینیاتسیو سیلونه)/ در سنگر آزادی (هایک)/ تمدن و ملالت‌های آن (فروید)/ درباره تلویزیون و سلطه ژورنالیسم (پیر بوردیو)/ در ستایش بی‌سوادی (هانس ماگنوس انسنس‌برگر)/ ادبیات در مخاطره (تزوتان تودوروف)/ فرهنگ و زندگی روزمره (دیوید اینگلیس)/ اعتقاد بدون تعصب (پیتر برگر)/ در جست‌وجوی جامعه بلندمدت (کریم ارغنده‌پور)/ قدرت اندیشه (آیزایا برلین)/ روشنفکران و سیاست (مارک لیلا)/ طغیان توده‌ها (خوزه اورتگا ئی گاست)/ در ستایش عشق (آلن بدیو)/ شهر فرنگ اروپا (پاتریک اوئورژدنیک).

همه این کتاب‌های خوب، کوچک و مختصر هستند و خواندنشان سخت نیست. اگرچه بعضی آن‌قدر جذاب هستند که حیف است صد جلدِ هزارصفحه‌ای نباشند؛ مثل کتاب نوزدهم. اگر خواستید یک رمان خوب بخوانید که ساختارش همانند مطالب تلگرامی، کوتاه و ساده باشد، این شاهکار را به شما معرفی می‌کنم: دفتر بزرگ (آگوتا کریستوف). این علیامخدره با تکنیک‌ها و تاکتیک‌های نویسندگی، اثرش را از ضربات پنالتی فینال جام‌جهانی هم جذابتر کرده است. بخوانید و کف و کیف کنید.

یک مطلب مهم را هم خیلی جدی عرض کنم: اگر کسی با کتاب‌ها دمخور باشد، می‌تواند از مطالب فضای مجازی هم استفاده کند؛ اما اگر کسی اهل کتاب نیست، خیالش را راحت کنم: از مطالب این کانال و آن‌ گروه و تلگرام و فیس‌بوک و دانلود طرفی نخواهد بست. ارزش همه مطالب برای کشف یا فهم کتاب‌هاست. خواندن یعنی خواندن کتاب یا خواندنی که به خواندن کتابی منتهی شود. یک جمله هم از رمانتیک‌ها برای اهل کتاب نقل کنم تا پشم روح‌شان بریزد: «شأن وجودی هر چیزی در جهان به این است که به یک کتاب منتهی شود

در پایان جدا عذر می‌خواهم اگر باعث رنجش کسی شدم. قصد بدی در کار نبود. علوم انسانی ذاتا نقاد هستند و هر نقدی باعث رنجش عده‌ای می‌شود. مصائب زندگی جمعی بشری که از کهکشان کله‌اسبی نازل نمی‌شود.

از همه بابت همراهی تشکر می‌کنم. ممنونم که بودید.

راستی، کتاب نوزدهم همان کتاب آخر است. درست شمردید؟

نظرات  (۳)

ممنون از بابت کتاب ها، من سعی می کنم همه شون رو بگیرم بخونم بلکه‌م شما از سربازی برگشتی یه خواننده فهمیده داشته باشی :)
پاسخ:
من برگشتم
همه رو خوندین یا نه :)
سلام. پیام‌رسان و شبکه‌های بسته‌ای مثل تلگرام (که بدون عضویت به سختی می‌شه نوشته‌هاشون را خوند) در ایران باعث شد برخی وبلاگ و سایت بزرگشون را رها کنند و الآن به دردسر اندکی بیافتند. ولی ما از وبلاگ شما همیشه استفاده می‌کنیم.
موفق باشید.
پاسخ:
از توجه شما خیلی متشکرم
خیلی ممنون از دلگرمی شما
ای بابا زود برگشتین که، من از دفتر بزرگ آگاتا کریستی شروع کردم ولی واقعیتش دوستش نداشتم، ولی این معرفی کتاب شما انگیزه ای شد که من یه گروه کتابخوانی تشکیل بدم، تا الان سه تا کتاب جنایت و مکافات، زنان کوچک و بار هستی از میلان کوندرا رو خوندیم کتاب فعلی هم داریم کتاب جز و کل از ورنر هایزنبرگ رو میخونیم که خیلی خوبه، ان شالله از کتابایی که شما معرفی کردی هم استفاده می کنیم :))
به هر حال مبارکه که برگشتین :))
پاسخ:
از هر کتابی خوشتون نیومد، در کنار گذاشتنش تردید نکنید. چیزی که زیاده کتاب خوبه. منظورم این نیست که اون کتاب بده، اما شاید وقتش نرسیده باشه. بعدها اگر دوباره به همون کتاب برگردید، شاید خیلی خوشتون بیاد، به طوری که تعجب میکنید که چطور همون اول خوشتون نیومد.

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">