هفته گذشته یکی از دوستان قدیمی، که عشقی به کتابها نیز دارد، با من درددل میکرد. آرزو داشت کتابی بنویسد در زمینه تاریخ. نمیدانست چگونه این کار را انجام دهد. دوست داشت یاد بگیرد که چگونه اثری تاریخی بنویسد.
واقعیترین و بهترین راه برای یادگیری نوشتن آثار تاریخی، مطالعه دقیق کتابهای تاریخی خوب است. با امعان نظر در آنها میتوان بسیاری از نکات خوب را آموخت؛ مثلا چگونگی چیدن دادههای تاریخی، نحوه استنباط از آنها، روش اثبات نظریه و مدعا، آشنایی با منابع اصلی، شیوه ارجاع به انواع گوناگون منابع معتبر و کماعتبار، تفکر انتقادی در زمینه رخدادهای تاریخی، بیان طنزآمیز، طعنه زدن و... . برای نوشتن مقاله فلسفی نیز میتوان همین راه را در پیش گرفت. چیزی که میتوان از نوشتههای نویسندگان بزرگ آموخت، بسیار بیش از آن چیزی است که در کلاسهای مدرسه و دانشگاه آموزش میدهند.
نکته دیگر اینکه، در هر زمینهای، مطالعه فراوان آثار خوب بهطور طبیعی ذهن و زبان خواننده را شکل میدهد. برای مثال کسی که صدها داستان کوتاه خوب از بهترین نویسندگان جهان را با دقت بخواند، بهطور طبیعی توانایی نوشتن داستان کوتاه پیدا میکند؛ البته اگر استعداد آن را داشته باشد. اگر هم نداشته باشد، که با هزاران داستان هم طرفی نخواهد بست. خلاصه منظور این است که زیاد خواندن به خوب نوشتن مدد میرساند.
آنچه گفته شد، بهطور کلی، درباره نوشتن دیگر انواع متون هم صدق میکند.