تأملات در فلسفه غیراولی

مشخصات بلاگ
تأملات در فلسفه غیراولی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رابطه» ثبت شده است


بحث حقوق زنان در ایران به‌قدری پیچیده و حساس است که شبیه میدان مین شده. گویی همه چیز روشن و بدیهی است و فقط باید با اراده‌ای جدی آن را اجرا کرد. هر گونه چون‌وچرایی هم عواقب وخیمی دارد. هر سخنی باعث رنجش و دلخوری عده زیادی می‌شود و هر کلمه‌ای، همچون چکاندن ماشه‌ای، میلیون‌ها نفر را منفجر می‌کند. در این شرایط پرتنش انسان جرأت نمی‌کند چیزی بگوید. من هم که اول ترسوی عالم. از این روی، فقط به ذکر یک نکته کلی و سربسته اکتفا می‌کنم.

هر حقوقی برای زنان باید ملازم با حقوقی برای مردان باشد. جنبش حقوق زنان نباید به قیمت زیر پا گذاشتن حقوق مردان تمام شود؛ زیرا در این صورت در بلند‌مدت به زیان زنان خواهد بود. حقوقی که عملی نشود، چه فایده‌ای دارد؟ حقوق زنان باید، همه‌جانبه، معقول و مقبول باشد و نه این‌که فقط خوشایند آنان باشد. به هر حال آقایان هم در کاسه سر خود مقداری مغز دارند که با آن برای آینده خاکستری‌شان حساب‌وکتاب می‌کنند.

فراموش نکنیم سوژه انسانی در مواجهه با جنس مخالف همه عقلانیت ابزاری خود را فرامی‌خواند. سوژه مدرن با بسیج همه عقلانیت ابزاری خویش به مصاف جنس مخالف می‌رود. 

  • علی غزالی‌فر


یکی از همسایه‌های ما آدم تنهایی است که با دو سگ زندگی می‌کند. یکی از آن‌ها به اندازه توپ هندبال است و دومی شبیه به خربزه مشهدی. دیروز هم یکی دیگر از همسایه‌ها به جرگه سگ‌داران پیوست. البته وجود مبارکش را زیارت نکرده‌ایم، اما صدای نکره‌اش می‌آید. روزبه‌روز بر تعداد این حضرات اضافه می‌شود و تا چند وقت دیگر باید کل ساختمان را به آن‌ها تحویل دهیم؛ زیرا، برعکس ما، با خیال راحت تولید مثل می‌کنند. اما چرا انسان‌ها از انسان‌ها روی تافته‌اند و به حیوانات روی آورده‌اند؟

انسان‌های امروزی نه تنهایی خود را تاب می‌آورند و نه با کسی رابطه درستی برقرار می‌کنند. تنهایی خود را تاب نمی‌آورند؛ زیرا برای تنهایی چیزی ندارند. سرکردن با تنهایی، درونی پر و غنی از امور روحی نیاز دارد که کمتر کسی دغدغه آن را دارد. امکان ارتباط خوب با دیگران نیز وجود ندارد؛ زیرا بیشتر روابط امروزی بدون دیگرخواهی و مبتنی بر خودخواهی شده است. هدف، کشیدن شیره هستی و زندگی طرف مقابل است. غایت، حداکثر بهره‌برداری برای تأمین خواسته و رسیدن به آرزوهاست. دیگری وظیفه دارد آرزوها یا دست‌کم خواسته‌های مرا برآورده سازد و گرنه به چه درد من می‌خورد. آغاز هر رابطه‌ای با این پرسش آغاز می‌شود: "به چه درد من می‌خورد"؟ اما این پرسش آغاز رابطه نیست، بلکه پایان آن است. کسی که چنین نگاهی به طرف مقابل داشته باشد، امکان هر گونه رابطه خوب انسانی را منتفی کرده است. وقتی دو طرف رابطه نسبت به هم نگاه ابزاری داشته باشند، محال است رابطه‌ای شکل بگیرد یا دوام پیدا کند.

امروزه فرد به خودی خود ارزشی ندارد. و لذا صرف با او بودن مطلوبیتی ندارد. نگاه به انسان‌ها کاملا ابزاری است. حال وقتی اشخاص تبدیل به اشیاء شوند، اشیاء نیز جای اشخاص را می‌گیرند. همچنین، افراد به دنبال یک دیگری واقعی و مطلوب هستند، اما پیدا نمی‌کنند تا بتوانند با او رابطه ایدئالی داشته باشند. در چنین حالتی یک شیء جایگزین چنین مقصودی می‌شود و به مقام یک شخص ارتقا پیدا می‌کند و تبدیل به دیگری می‌شود. دوست انسان می‌شود سگ یا گیتار یا سیگار. اما مشکل این است که اگر کسی با اشیاء زندگی کند، نمی‌تواند یک شخص باشد. کسی که انسان‌ها را به زندگی خود راه ندهد، انسانیت خود را نیز از دست می‌دهد؛ زیرا انسانیت یعنی با‌انسان‌ها بودن؛ باانسان‌ها زیستن.

  • علی غزالی‌فر