ما برای اینکه از خوبیها و نقاط مثبت انسانها بهرهمند گردیم، طبیعتا به آنها نزدیک میشویم. اما در این نزدیک شدن خطر و آفت بزرگی نیز هست که نباید از آن غافل ماند. نزدیک شدن به خوبیها و نقاط مثبت انسانها، نزدیک شدن به ضعفها و نقصهای آنان نیز هست. این ضعفها و نقصها میدان مین روابط انسانی هستند. کافی است فقط یکبار با یکی از این مینها برخورد کنیم تا با انفجار آن، تمامی روابطی را که با آن فرد داشتیم، دود شود و به هوا رود. البته این مطلب در ارتباط با افراد مختلف شدت و ضعف دارد; یعنی حساسیت مین های افراد متفاوت است. مثلا یکی از دانشجویان فقط بخاطر اینکه فراموش کرد از پایاننامه همسرش تعریف کند، کارش به ناکجا کشید. خلاصه آنکه باید مواظب باشیم در گفتارها و کردارهای خود دست به نقاط ضعف انسانها نزنیم و آنها را تحریک نکنیم و باعث انفجار مینها نشویم. امروزه تعامل با انسانها همچون گام زدن در میدانهای مین است که باید با نهایت احتیاط انجام شود.
تا اینجا مربوط به نسبت ما با مینهای دیگران بود. اما نسبت به مینهای خود چه کنیم؟
حقیقت آن است که نه مینها اهمیتی دارند و نه انفجار آنها بد است. آنچه در درجه اول اهمیت قرار دارد جهت پرتاب شدن ترکشهای مین است. اشکالی ندارد که وقتی کسی پا روی مینهای ما میگذارد منفجر شوند؛ زیرا در اغلب موارد به اختیار ما نیست. اما مهم است که اجازه ندهیم این مینها به بیرون از ما پرتاب شود و به دیگران آسیب بزند. کسانی که اخلاقی بوده و خودآگاهی دارند در زمان انفجار مین، جهت ترکشها را به سمت خود میگیرند و همه چیز را در خود و با خود حل میکنند. اینگونه است که علاوه بر اینکه به دیگران آسیبی نمیرسانند، رشد وجودی و اخلاقی میکنند و آگاهتر میشوند.