تأملات در فلسفه غیراولی

مشخصات بلاگ
تأملات در فلسفه غیراولی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گفتگو» ثبت شده است


«تماس با او آسان نبود. او مرد گفتگو نبود، بلکه در خود فرو می‌رفت و یکه‌گویی‌های مکاشفه‌وارش را بیان می‌کرد. گفتارهایش این احساس را برمی‌انگیختند که نخستین پیشوای یک کیش جدید یا آخرین پیشوای یک کیش ازیادرفته است». این سخن یکی از شاهدان عینی است که ارادتی به هایدگر (1889-1976) ندارد. اما گادامر (1900-2002) هم از او شکایت داشت: «آدم‌هایی هستند که نمی‌توان با آن‌ها به گفت‌وگو نشست. برای مثال هیدگر یکی از این افراد بود که با او نمی‌شد گفت‌وگو کرد؛ چون سعی می کرد طرف مقابل را سوال‌پیچ کند؛ بدون آن‌که از خودش چیزی بروز دهد. بله، چنین آدم‌هایی هم هستند؛ هیدگر تک‌گوی تمام‌عیار بود. پیداست که او باهوش‌تر از آن بود که که نداند این کار یک نقطه ضعف است و یکسونگری. برای من همیشه دشوار بود که با او گفت‌وگویی را آغاز کنم. هیدگر چنان پرقدرت می‌توانست بیندیشید که توانایی آن را داشت که برق‌آسا از زیر هر خودسنجی و هرگونه انتقادی شانه خالی کند».

گادامر گفتگوی دوطرفه را بسیار ارج می‌نهاد؛ یعنی فرآیندی که دو نفر هم بگویند و هم بشنوند. اما هایدگر به هرمنوتیک فلسفی وقعی نمی‌نهاد و هنگامی که در موردش از او پرسیدند، گفت: «هرمنوتیک فلسفی – آن کار گادامر است». خود گادامر درباره این حرف هایدگر می‌گوید که این سخن او دوپهلوست؛ هم مدح است و هم ذم. هایدگر نیز کاملا به سویه نکوهش‌آمیز این عبارت توجه دارد.
هایدگر متأخر از این هم منفعل‌تر بود. او حتی به گفتن هم اهمیت نمی‌داد و فقط به شنیدن ارج می‌نهاد. اما این مطلب یک امر کاملا سلیقه‌ای نیست؛ چیزی نیست که ناشی از اختلاف در ویژگی‌های شخصیتی باشد، بلکه ریشه در اصل فلسفه‌اش دارد. از نظر او انسان باید گوش فرادهد؛ به ندای هستی گوش دهد. تفکر حقیقی نیز گوش‌سپردن به آن چیزی است که حقیقتا هست؛ یعنی هستی. تفکر حقیقی فقط در نسبت با هستی رخ می‌دهد. و با هستی نیز نمی‌توان گفتگو کرد.
  • علی غزالی‌فر


ما یک‌طرفه حرف می‌زنیم، اما گفتگو نمی‌کنیم. آن‌جایی هم که به ظاهر گفتگو می‌کنیم، در واقع هیچ گفتگوی دوطرفه‌ای وجود ندارد. ما فقط ذهنیات خود را بیرون می‌ریزیم و بر حرف‌های خود پافشاری می‌کنیم و اصلا به سخنان طرف مقابل گوش نمی‌دهیم. هر کسی منتظر است طرف مقابل ساکت شود، یا او را ساکت کند، یا در میان سخنانش حرف خود را بر سر او بکوبد.

گاهی نیز هیچ‌کدام از این ناهنجاری‌های ظاهری وجود ندارد. دو طرف در ظاهر خیلی مؤدب و کاملا موقر، به نوبت، حرف خود را می‌زنند و اجازه می‌دهند طرف مقابل سخنان خود را کامل بیان کند، اما باز هم یک گفتگوی واقعی در کار نیست. پس چگونه می‌توان گفتگوی واقعی را تشخیص داد؟ آیا اصلا نشانه‌ای هست؟ آری، هست؛ نشانه‌ای کاملا آشکار: پرسش.

نشانه یک گفتگوی واقعی آن است که در آن پرسش‌های واقعی وجود دارد. دو طرف واقعا از یکدیگر می‌پرسند. آنان واقعا سوال دارند و لذا به پاسخ‌های یکدیگر ارج می‌نهند و بر اساس پاسخ‌ها، پرسش‌های بعدی را سامان می‌دهند و این‌گونه گفتگو را به پیش می‌برند. به همین دلیل، بی‌ثمربودن فرآیند گفتگوی واقعی محال است.

بدون پرسش، گفتگویی در کار نیست؛ تفکری در کار نیست و اصلا انسان و انسانیتی در کار نیست.

  • علی غزالی‌فر


ما بسیار، بلکه همیشه، بحث می‌کنیم. اما فقط بحث می‌کنیم و هیچ نتیجه‌ای به‌دست نمی‌آوریم؛ هیچ معرفتی، هیچ فهمی، هیچ. حرف می‌زنیم، اما نه چیزی می‌فهمیم و نه به کسی چیزی می‌فهمانیم. اگر در هر بحثی نکته‌ای می‌آموختیم، اینک خردمندان بزرگی شده بودیم. مشکل کار کجاست؟

اگر هنگام بحث با کسی، قصد و غرض ما این نباشد که از او و با او چیزی بیاموزیم، آن‌چه به‌دست می‌آوریم فقط سوءتفاهم است؛ نه ما او را درست خواهیم فهمید و نه او ما را. در این حالت هر چه بحث بیشتر پیش رود، فقط بر سوءتفاهم اضافه می‌شود. سوءتفاهم یک دور باطل است که مرتب بیشتر می‌شود؛ زیرا هر سوءتفاهمی، سوءتفاهم دیگری را پیش می‌آورد و در نهایت نیز سلسله بی‌پایانی از بدفهمی و کج‌اندیشی به‌وجود می‌آید.

اگر قصد داریم واقعا چیزی را به کسی بفهمانیم، باید پیشاپیش قصد کنیم که چیزی از او بیاموزیم. بحث یک طرفه همیشه قرین سوءتفاهم است. فهم، همیشه، دو طرفه و جمعی است. سوءتفاهم هنگامی رفع می‌شود و فهم در صورتی رخ می‌دهد که به‌طور جدی قصد کنیم از پیله ذهن خود بیرون بیاییم و به روی ذهن دیگری گشوده شویم.

فایده این گشودگی فقط فهمیدن طرف مقابل نیست. باور کنیم که حتی معنای حرف‌ها و افکار خودمان را هم فقط در یک گفتگوی سازنده می‌توانیم درست بفهمیم. همچنین، به این مطلب بیندیشیم – آنقدر بیندیشیم تا تصدیق کنیم – که واقعا چقدر خوب است که می‌توانیم در هر گفتگویی و از هر کسی چیزی بیاموزیم، حتی اگر آن شخص هم قصد آن را نداشته باشد. اساسا آن‌چه در پایان یک گفتگوی واقعی و سازنده فهمیده می‌شود، پیشاپیش در ذهن هیچ‌کدام از دو طرف گفتگو وجود ندارد. کارل یاسپرس (1883-1969) می‌گوید: "حقیقت با دو تن آغاز می‌شود".

  • علی غزالی‌فر