فیلم، انیمیشن و فلسفه
من در کل انیمشین را بر فیلم ترجیح میدهم؛ زیرا در باب هنر نظر کلی هگل را می پسندم. او هنرها را به نوعی دارای سلسله مراتب بشمار آورده است. کف هنرها معماری شرقی و اوج هنر را شعر رمانتیک می داند؛ زیرا شعر بیشترین فاصله را با ماده پیدا کرده و از همه هنرها به ایده نزدیکتر است و لذا انکشاف حقیقت در آن بیشتر صورت میگرد.
بنظرم با این ملاک، انیمیشن بعد از شعر برتر از همه هنرها واقع میشود. وابستگی انیمیشن به ماده بسیار کمتر از فیلم است. همچنین با فناوری های محیرالعقول فعلی در انیمشین سازی بیشتر و بهتر از هر هنر دیگری میتوان خلاقیت نشان داد و صحنه سازی کرد. حتی فیلم هایی که خواسته اند از این جهت به اوج بروند ناچار شده اند به انیمیشن نزدیک شوند؛ برای نمونه فیلم آواتار.
البته همه این موارد صرفا هنگامی اهمیت دارد که قصد داشته باشیم با اثر هنری مواجه شناخت گرایانه داشته باشیم و آن را بفهمیم. اما...
اما اگر بخواهیم مواجه زیبایی شناختی با اثر هنری داشته باشیم، باید همه این موارد را کنار بگذاریم.
من هم بر مبنای تجربه زیبایی شناختی انیمیشن تماشا می کنم؛ البته فقط از نوع هالیوودی اش.
- ۹۴/۰۵/۲۱
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.