حافظ سرمشق خوبی است!
دیوان فیض کاشانی و فیاض لاهیجی را می خواندم؛ هر دو قطور و سنگین و بزرگ و سترگ با اشعار بسیار زیاد. هر کدام ده برابر دیوان حافظ!
این در حالی است که فیض و فیاض به هیچ وجه روی شعر متمرکز نبوند. جایگاه و پایگاه علمی این دو علامه بر کسی پوشیده نیست. فیض کاشانی به قدری آثار مکتوب دارد که خواندن آنها سالیان بسیار به درازا می کشد. کسی که چنین متوغل در درس و بحث و علوم گوناگون بود این مقدار شعر و غزل سرود.
در مقابل حافظ را می بینیم که تعداد غزلیات او به پانصد عدد نمی رسد. اما حافظ نه تنها از فیض و فیاض که از همه شاعران گوی سبقت را ربوده، به قله ادب پارسی رفته و بر صدر شعر فارسی نشسته است.
شاید یکی از علل موفقیت حافظ همین کمیت اندک و کیفیت بالای اشعار او باشد. کسی که چهارصد غزل بگوید شاعر نیست. این یعنی هر سال در حد تعداد انگشتان دو دست غزل سرودن، و هیچ شاعری این چنین اندک شعر نمی سراید؛ حتی شاعران ضعیف و نحیف معاصر!
حافظ تعداد کمی غزل سروده و مرتب آنها را ویرایش و بازخوانی و بازنویسی می کرده است. آنقدر اشعار خود را صیقل داده که از شدت جلا برق می زنند. یکی از علل اختلاف نسخه های دیوان حافظ نیز همین است. یعنی از معدود مواردی است که اینگونه اختلاف ها ریشه در خود مولف دارد و نه در اختلاف ناسخان.
این رویه و روش حافظ سرمشق خوبی است. چه اشکالی دارد که بجای ده ها کتاب، یک کتاب خوب بنویسیم که به آگاهی و معرفت انسان ها بیفزاید. چه اشکالی دارد بجای صد مقاله، چند مقاله معدود اما بسیار خوب بنویسیم و از خود به یادگار بگذاریم. حتی چه اشکال دارد که چند مطلب خوب و مفید ( به لفظ اندک و معنی بسیار ) بنویسم تا پس از ما نیز ماندگار شوند.
در فلسفه این اتفاق زیاد رخ داده است. ویتگنشتاین در زمان حیاتش فقط یک رساله کوچک منتشر کرد. اینک حتی یادداشت های او نیز از منابع مهم فلسفه هستند. ادموند گتیه فقط با نوشتن دو صفحه، معرفت شناسی را دو پاره کرد. دیویدسون اساسا مقاله نویس بود. نامه ها و تدریس های جان آوستین کتاب شد و مکتب مهمی پایه ریزی کرد. پیشترها نیز شاگردان فردینان دوسوسور پس از مرگ او درسگفتارهایش را به کتابی تبدیل کردند و او به پدر زبانشانسی جدید تبدیل شد. و....
حدیث مشهوری از امام علی (ع) نقل شده که در این زمینه قابل استفاده است. ایشان می فرمایند: اگر مومنی بمیرد و از او ورقی بماند که در آن مسئله علمی نوشته باشد، آن کاغذ در قیامت حجابی میان او و آتش خواهد شد....
روشن است که هر نوشته ای –مثلا پایان نامه های آبکی و مقالات پژوهشی صوری - چنین نیست. اگر قیامت باطن دنیا باشد، که هست، فقط و فقط کاغذی در قیامت حجاب آتش جهنم می شود، که در دنیا نیز باطن شخص عالِم را از امور جهنمی ( رذائل و خبائث ) محافظت کند چه رسد به اینکه از خبث باطن ناشی شده باشد.
- ۹۴/۰۵/۰۷
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.