چرا درآمد مهم است؟
در بازار نشر ایران، کتابهایی با عنوانِ "درآمدی بر فلسفه ..." یا با همین مضمون بسیار زیاد هستند و روزبهروز نیز موارد بیشتری از این دست منتشر میشود. منظور همان کتابهایی است که در انگلیسی به آنها میگویند "Introduction". پیش از این درباره اینگونه کتابها چند بار خردهگیری کردم، اما اینبار میخواهم نکتهای در اهمیت آنها بگویم.
در ابتدا بگویم چیزی که این امر را برای من برجسته ساخت این بود که دیدم بسیاری از صاحبنظران سرشناس در حوزههای گوناگون فلسفه چنین کتابهایی نوشتهاند. چرا؟ اگر "درآمد" فقط برای آشنایی اجمالی و بسیار کلی با فلسفه است، آن افراد هم باید به همان سه چهار مورد معدود قبلی بسنده میکردند و دیگر لزومی نداشت کتاب جدیدی بنگارند.
بهنظر میرسد درآمد، غیر از آشنایی اجمالی و کلی، کار دیگری هم میکند که بسیار مهم است. اینگونه کتابها نقطه شروعی در مسیر آموختن فلسفه هستند که جهتگیری کلی فلسفی را تعیین میکنند. برای مثال تفاوت زیادی وجود دارد که فلسفه را با کتابی در زمینه فلسفه اسلامی آغاز کنند یا با نوشتهای در حوزه فلسفه غرب. همچنین کتاب فلسفهی غربی که به هگل اشاره کند و دیگری که حتی از او نام نبرد، دو تصویر متفاوت از فلسفه بهوجود میآورند و، به تبع، دو راه متفاوت پیش پای نوآموزان میگذارند. کتابهای آشنایی با فلسفه اخلاق غالبا از نظریات کارل اتو آپل (1922-2017)، ایمانوئل لویناس (1906-1995)، سارتر (1905-1980)، فوکو (1926-1984)، هانس یوناس (1903-1993) و بسیاری دیگر از فیلسوفان بزرگ قارهای تهی هستند. طبیعی است که در این صورت نوآموز، فلسفه اخلاق را فقط صورتبندی گزارهها تلقی خواهد کرد.
خلاصه آنکه اینگونه کتابها سنگ بنای آغازین و تصور اولیه شخص را از فلسفه شکل میدهند؛ خشت اول دیوار فلسفه هستند. من نیز به تجربه دریافتم که اینگونه آثار، آثار زیاد و درازمدتی بر خواننده بهجای میگذارند. لذا طبیعی است که صاحبنظران با جهتگیری و روح حاکم بر بعضی از این کتابها موافق نباشند. این مطلب درباره همه شاخههای فلسفه، فلسفههای مضاف و آموزههای خود فیلسوفان نیز صادق است. تفصیل همه اینها را نیز به عهده خوانندگان میگذارم.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.