تأملات در فلسفه غیراولی

مشخصات بلاگ
تأملات در فلسفه غیراولی

می‌گریزند از خودی در بی‌خودی

شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۵۶ ق.ظ


کلاه کجش را وارونه روی جمجمه‌اش گذاشت و گفت: "نه فرق داشت. فازش خیلی عجیب بود. وقتی می‌خواستی پاشی، نیم ساعت طول می‌کشید و همینطور میومدی بالا تا چند متر".

پسری که فک بزرگی داشت و بیشتر از بقیه دود می‌کرد ادامه داد: "بله، رنگش هم سفید نبود. صورتی بود. شکلشم مثلثی بود".

نفر بعدی که از همه گوش‌های بدنش سیم بیرون می‌آمد، با همه انگشتانش به همه شقیقه‌هایش می‌کوبید و هیچ نمی‌گفت.

چهارمی یک جفت دست داشت و لطیفه‌های لوس تعریف می‌کرد. ایشان طرفدار پرسپولیس هم بود.

نفر آخر، ظاهرا شیخ آنها، زنجیری به گردن آویخته بود که تاخشتکش می‌رسید و خشتکش هم تا زیر زمین پایین رفته بود، نعره کشید: "خف باااااااا... شما بینجیشکای ورقی هر وقت انقد قرص انداختین بالا که دندوناتون افتاد پایین اونوقت بیاین اینجا فس فس کنید".

 

این نمونه‌های بشری، نه فقط در پارک لاله، که در همه جای تهران حضور دارند و به تدریج سراسر ایران از آنها پر می‌شود. این نوجوانان از ادراکات حسی معمولی خرسند نیستند و لذا از تجربه متعارف می‌گریزند. به همین علت از طریق انواع مواد روان‌گردان در تجربه‌های ادراکی نامتعارف فرومی‌روند. اما آنها، در کل، همیشه ناکام خواهند ماند؛ زیرا تجربه‌های غیرمتعارف تفاوت جوهری با تجربه حسی ندارند و فقط از جهت تازگی جالب به‌نظر می‌رسند. به همین دلیل پس از مدتی که تکرار شوند، تبدیل به تجربه‌ای عادی و متعارف می‌شوند و باز هم نیاز به تجربه‌ی‌ امری بیشتر نامتعارف شکل می‌گیرد. این روند ادامه می‌یابد تا در نهایت سوژه تجربه از هم بپاشد. راه‌حل چیست؟

پاسخ منوط به فهم سرشتِ ادراک و تجربه‌ی حسّانی بشری است. همه محتوای تجربه متعارف و ادراکات حسی به‌طور کامل از بیرون داده نمی‌شود، بلکه با آگاهی درونی پیشینی شخص تکمیل می‌شود. به همین دلیل، برای غنی‌تر کردن تجربه حسی، به‌کارگیری آگاهی نظری بسیار مهم و موثر است. لذا ملال‌آور بودن جهان تجربه‌های متعارف ناشی از تهی‌بودن شخص ادراک‌کننده از آگاهی کافی و مناسب است، و گرنه جهان روزمره برای اهل تأمل منبع بی‌نهایت تجربه ژرف و بهجت‌زا است.

آموزش و پرورش و نظام تعلیم و تربیت پیش از دانشگاه باید چیزهایی را در اختیار نوجوانان بگذارد که این توانایی را به آنها بدهد که بتوانند تجربه‌های متعارف زندگی خود را غنی سازند و معنادار کنند و بتوانند در همین جهان مشترک انسان‌ها به دنبال معنا و ارزشی برای زندگی باشند. دانش، هنر، ادبیات، تفکر جدی، عقلانیت نقاد، اندکی فلسفه و رگه‌ای از فلسفه‌ورزی نه تنها در تقابل با تجربه‌های حسی انضمامی نیستند، بلکه، برعکس، باعث غنا و معناداری بیشتر آن می‌شوند. امروزه اما چه معلمی و کدام مدرسه چنین می‌کنند؟! کسانی که از نزدیک تجربه کرده‌اند، می‌دانند معلم، مدرسه، کلاس‌ها، کانون‌ها، همه نهادها و افراد مرتبط با نظام آموزش و پرورش متعلق به همان جهانی هستند که نوجوانان امروزی خواهان گریز از آن هستند. در این میان فقط می‌توان به امید آموزگارانی نشست که بیرون از مدرسه نشسته‌اند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">