بدآموزی کتابهای معنوی
کسی را میشناسم که هر کتاب اخلاقی، دینی یا معنوی را بهدست میگیرد، برگ زرین جدیدی بر دفتر رذائل نفس او افزوده میشود. هر کتاب خوبی، بدیهای بدیعی را در او نهادینه میکند، حتی کتابهای مقدس. و به همین صورت با این سیر مطالعاتی پلههای انحطاط را رو به اسفلالسافلین بسیار عالی طی میکند. علت این سیر قهقرایی چیست؟
ابتدا خیال میکردم مسئله باید بسیار پیچیده باشد، اما حالا گمان میکنم علت اصلی معلوم شد. این شخص در مواجهه با هر مطلب اخلاقی، دینی یا معنوی خودش را مخاطب مطالب مربوط به نیکان و مؤمنان میداند و دیگران را مصداق بدی و پلیدی. لابد به این دلیل که او، برخلاف آنان، این کتابها را میخواند! بدین ترتیب، هر روز حسن و فضیلت جدیدی در خودش کشف میکند که، تاکنون، از آن پاک بیخبر بود. پس از آن هم نوبت به این میرسد که درباره بدان قضاوتهای دقیق و مفصل کند و در گام بعدی به این فکر کند که رفتار او با این پلیدان به چه شیوهای باید باشد.
احتمالا این رویه کاملا برخلاف شیوهای است که یک انسان دغدغهمند در زمینه اخلاق، دین یا معنویت باید در پیش بگیرد. ابوعثمان حیری، عارف نامدار قرن سوم هجری، میگوید: «هیچکس عیب خود نبیند تا از خود نیکو بیند. که عیب نفس کسی بیند که در همه حالها خود را نکوهیده دارد.»
سلام.جمله حائری یعنی چی؟'